دفترچه خاطرات یک مانگاکای ایرانی

مجموعه ای از نوشته ها،اسکچ ها و طرح های خام

دفترچه خاطرات یک مانگاکای ایرانی

مجموعه ای از نوشته ها،اسکچ ها و طرح های خام

بسم الله الرحمن الرحیم



آدرس کانال رسمی مانگای آرمان شهر (گروه سرگرمی قلم) در پیامرسان ایتا:


(پ.ن:می توانید فصل های مختلف آرمان شهر را در این کانال بخوانید)




                                                                   eitaa.com/ghalamgroup 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۷ ، ۰۱:۲۲
مانگاکا

قسمتی از وصیت نامه شهید محمود قلی پور...

حال که سعادت زیارت حضرت ابا عبدا... الحسین در دنیا نصیبم نشد امیدوارم که افرادی پس از پیروزی به کربلا می روند یاد شهدا را بنمایند و از طرف آنها نائب الزیارت باشند زیرا که این خونها باعث رسیدن آنها به کربلا شد...
♥♥♥التماس دعای فرج♥♥♥

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۰۲
مانگاکا

بسم الله الرحمن الرحیم






«آرمان شهر» به زودی منتشر خواهد شد!




«دستیابی به مدینه ی فاضله، اتوپیا یا همان آرمانشهر، از عهد باستان تا به امروز رویای انسان بوده، آرزویی که گاه محال می نماید 



اما نهایت زمان، بشریت در محکومیتی دلنشین، ناگزیر است به پیروزی،برای رسیدن به آرمانشهر...»



رمان گرافیکی «آرمان شهر»، روایتگر قصه ای نو است در بستری تازه. قصه ای از آینده، اما فاقد کلیشه های رایج و استاندارد های پذیرفته 


شده ی آپوکالیپسی. به واقع  «آرمان شهر»  واجد نگاهی است که تاکنون مهجور مانده، دیدی متفاوت به دو مقوله ی آرمانشهر و پاد-آرمانشهر. 



داستان پیرنگی منطقی دارد وشخصیت پردازی ها علیرغم شیوه ی رایج آثاری از  این دست، اغراق شده در نظر نمی آیند .



سبک تصویرسازی خصوصا در طراحی کاراکتر ها، وام گرفته از آثار شرقی است، حال آن که واقع گرایانه تر از مانگاها و یا حتی مانهوای 



کره ای می نماید، و البته به جزئیات طراحی صحنه بیشتر پرداخته شده هر چند از این حیث از برخی آثار کمیک (مشخصا آمریکایی) خلاصه تر 



در نظر می آید. این که از حیث طبقه بندی مخاطبان، مانند غالب آثار امریکایی بی مقدمه بتوان اکثر خوانندگان را در گروه پسران نوجوان و یا مردانی 



که در سالهای نخست جوانی به سر می برند قرار داده و یا مثل آثار ژاپنی در گروه های شونن، شوجو و... دسته بندی کرد چندان صحیح 



به نظر نمی رسد. چه آن که موضوع «آرمان شهر» بیش و پیش از هر چیز، قرارگیری افراد در موقعیت هایی است که منجر به حرف ها و احساسات 



مشترک انسانی می گردد، حرف ها و احساساتی  فارغ از مقوله ی سن و جنسیت.




در خلاصه ی آرمان شهر آمده است:



«آرمان شهر قصه ای است از زندگی دانشمندی تحت تعقیب که ناچار می شود مدتی را در کنار یک خانواده ی لاتین تبار بگذراند...»




به زودی می توانید آرمان شهر را به نویسندگی و طراحی فاطمه شاهرخی بخوانید...




آرمانشهر


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۷ ، ۰۲:۳۱
مانگاکا

بسم الله الرحمن الرحیم




فصل اول من و دنیا:سخته که مهارت برای شروع حرفه ی مورد علاقت نداشته باشی،سخته که کارهات خوب از آب در نیان و هی هی هی مجبور باشی تلاش کنی تا بهتر و بهتر بشی،اما عجیب می دونی چیه؟اینکه تمام این مراحل رو رد کنی،یعنی مهارتت بالا باشه،کارت هم خوب از آب دربیاد اما کسی نبیندش!این یکی واقعا مثل یه جور معادله ی پوچه،اصلا انگار جواب نداشته باشه!به خصوص تو کارهای هنری این واقعا حرص آدم رو بیشتر از کارهای دیگه درمیاره!چون لطف کارهنری به دیده شدنش هست!شما هرکار باهر هدفی انجام بدی،به هدفت اگه بخوای برسی باید اول کارت دیده بشه،چه به خاطر خدا انجامش داده باشی و چه برای خودت!اما واقعیت اینه گاهی حس می کنم کارهام محو هستن،اصلا کسی سمتشون نمیره!جالبه گاهی که دیگران می بینن همگی می گن خوبه،اما کمتر کسی زحمت خوندنشو به خودش میده!مانگاهارو می گم!واقعیت اینه مردم ما آدمهای چندان اهل مطالعه ای نیستن!اگر درس و مدرسه و دانشگاه هم نبود،بازار نشر در ایران کلا ورشکست شده بود شاید!و حد مطالعه ی ملت ما صرفا خلاصه می شد در جملات اکثرا بی سر وته عکس نوشته های شبکه های اجتماعی!حتی به جرئت میتونم بگم ماعاشقان انیمه در ایران بیشتر داریم تا مانگا!درحالیکه در خود ژاپن و یا حتی ایالات متحده بعنوان دو قطب صنعت سرگرمی در شرق و غرب(که البته آمریکا از حیث قدرت در این زمینه قابل قیاس با ژاپن نیست و ارباب کل جهانه!)مانگا و کمیک به نوعی پایه هستن!در ژاپن که اکثر انیمه ها لااقل آثار معروف و محبوبی مثل ناروتو از روی مانگاها ساخته میشن،در آمریکا هم اکثر آثار فانتزی به یکباره از آسمون به زمین نمیان!بلکه در صنعت کمیک عقبه دارن،مردم قهرمانان داستان رو میشناسن و دوستشون دارن!




فصل دوم  ایران:واقعیت اینه تو کشور ما، بهتره بگیم چیزی به  اسم صنعت سرگرمی وجود نداره،اون جریان شبهه سرگرمی ساز هم که هست در  هنر هفتم (سینما  )و البته تلویزیون خلاصه شده. سینما و تلویزیون که ساخت آثار قابل رقابت و توجه در اونها خرج زیادی برمیداره! و نتیجه ی این خرج بردار بودن رو هم حالاکه صداوسیما چندسالیه با کسری بودجه روبرو شده بیشتر می تونیم حس کنیم!تاجائیکه پخش سریالهای فاخر در تلویزیون و مشخصا شبکه1(جمعه شبها)،با فواصل طولانی صورت می گیره و مثلا در فاصله ی پایان پخش کلاه پهلوی تا معمای شاه مدتهاکیفیت آثار روی آنتن شبکه یک،پایین اومد!و برون مرزی های سیما هم که مدتهاست برگ برنده ای مثل امام علی(ع)،مختارنامه،مریم مقدس(س) و یوسف پیامبر(ع)دستشون رو نگرفته؛ بارها و بارها و بارها دست به پخش مجدد این سریالها و یا پخش سایر آثار محبوب سالهای گذشته میزنن!
سینما هم که بدتر است و بهتر نه! بوی گند غربزدگی و هنر و تجربه در آشی که اهالی هنر هفتم این مملکت برای ملت پخته اند،چندسال اخیر آنقدر درگاه سینماهارا برداشته که کمتر کسی جرئت رفتن به سینما دارد،خدا می داند شاید سینما شده مختص اساتید و محصلین سینما!فارغ از اینکه همیشه برای خود من سوال بوده احساس قلبی این گروه نسبت به آنچه بر پرده ی هنر و تجربه می بینند واقعا چیه، اما حس + هم که داشته باشند در این گیر ودار کی به داد سرگرمی مردم برسه؟کی به داد تربیت نسل های آینده برسه؟واقعیت تلخ درمورد سینمای امروز ما شاید این باشد که اهالی آن نگاهشان بر پرده و حق خود نسبت به سینما شبیه نگاه یک ریاضیدان،فیزیکدان،فیلسوف یا پزشک به یک همایش تخصصی رشته ی خود شده!فارغ از اینکه هنر فرق می کند!



فصل سوم به دنبال جایگزین : ...و اما بعد!سیما که با آنهمه کارمندانش که در حکم نان خوران سازمان اند! بی بودجه است،سینماگران هم که چسببیدن به غرب و پرستیژ پوشالی و اینستاگرام بازی و جذب فالوئر بیشتر دغدغه ی اصلی شان شده،صنعت سرگرمی ملی پس چه می شود؟نکنه قراره جم تی وی و فارسی وان و... تامین کننده ی سرگرمی ملت مسلمان ما باشند؟جریان ارزشی احتمالا می گوید:خوب بحمدالله پول هم که نیست فیلمی بسازیم،باشد هم پخش کننده ی خوب کجاست؟اصلا مگر مافیای سینما و شرکت های پخش کننده می گذارند؟موسیقی هم وضعش مشابه است،یکی دو تا خواننده و آهنگساز ارزشی داریم بقیه از دم خاص اند!خاص!موسیقی قدرتمند و غول است!موثر است ولی تصویر یک کارکرد دارد و موسیقی یکی!بعلاوه در موسیقی به خصوص با کلام،در موج های پس از آن تمرکز بر رو شخص خواننده است اما آثار تصویری کمتر به این روز می افتند!پس چه می توان کرد؟



فصل چهارم سوال من از جریان ارزشی :حالا سوال اینجاست چرا ما سعی نمی کنیم کمیک خوان شویم؟مگر غیر از این هست که تولید آثار سینمایی و تلویزیونی هزینه ی بالایی دارند،مگر غیر از این است که در موسیقی ابتکار عمل با رقباست و نقایص دیگر هم بر آن وارداست،مگر غیر از اینست که مردم ما به مطالعه عادت ندارند و باید این فرهنگ غلط را هم اصلاح کنیم؟...



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۴ ، ۱۷:۴۹
مانگاکا

باسمه تعالی



Annarasumanara


"آناراسومانارا"نام مانهوایی کره ای می باشد که توانسته درمانگاریدر انیم ورلد رتبه ی81ام را بدست 

آورد،هرچند این رتبه درنگاه اول درنظر می آورد که خواننده با اثری آنچنان مطلوب روبرو نخواهد بود،اما به

 واقع،حداقل تاثیری که پس از خواندن این مانهوای27قسمتی در ذهن خواننده پدید خواهد آمد،آنست که کره ای ها 

در مانهوا بسیار عمیقتر،بهتر ،تاثیرگذارتر و البته جدی تر از دنیای فیلم و سریال عمل می کنند.آناراسومانارا 

حقیقتا از آن دست آثاری است که درمقایسه با سایر داستان های مصور ومشخصا مانهوا و مانگاها از ژرفای 

بیشتری برخوردار است و خواننده  هرچه داستتان پیشتر می رود،بیشتر این ژرفا را درمی یابد.آناراسومانارا در

 ابتدا ذهن مخاطب را به سمت داستانی می برد،مشابه با طرح داستان بسیاری دیگر از 

آثار،و"جادو"و"جادوگری"نخستین کلیدواژه هایی هستندکه سبب چنین برداشتی می گردند،اما داستان باهوشمندی

 پس از چند قسمت،به بهانه ی جادو و جادوگر و دختر فقیری که به سختی روزگار می گذراند،به سمت بیان 

مشکلات جدی اجتماع می رود.و سورپرایزی که در پایان چپتر22ی داستان رخ می دهد،شاید ویژه ترین شرایط 

نمادین داستان باشد،حقیقتا آناراسومانارا،ترکیبی از نمادها و واقعیت های مستقیم است،هربار که بعنوان خواننده 

خود را میان قصه ای نمادین می یابید،روزنه ای از قصه گویی و روراستی نویسنده را خواهید یافت درحالیکه 

هرگاه قصه گویی رادرداستان حس می کنید،لحظه ای بعد داستان را نمادین خواهید یافت.از سوی دیگر مانگاکا در 

این اثر،فضاسازی خوبی انجام داده،استفاده از رنگ های خاکستری و غیر شفاف،ابزاریست که هنرمند هوشمندانه آن را بکار برده.ابزاری که مخاطب را برای درک احساسی که هنرمند در پی القای آن در طول داستان است راهنمایی میکند.استفاده ی درست از رنگ؛نه صرفا ارائه ی یک کار رنگی!

اما جدای از تمام این مطالب،آناراسومانارا و نویسنده ی آن هیچکدام قدیس نیستند.بله،در آناراسومانارا 

اثری100درصد وقدیس گونه پیش روی نخواهید داشت و درهرحال باید بپذیریم خالق این اثر نه یک هنرمند 

مسلمان بلکه هنرمندی از کشور کره بوده است،نکات ریز و درشتی وجود دارد که قطعا با دین و فرهنگ ما 

د.اما به نظر می رسد این مانهوا و آنچه که بیان می دارد،ارزش لااقل این چند خط بررسی را داشته باشد.


۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۳ ، ۲۰:۵۷
مانگاکا

بسم الله الرحمن الرحیم


بر خلاف تصور برخی،مانگا نه یکی از سبک های نقاشی ژاپنی،بلکه در حقیقت به داستانهای مصوری گفته می شود که 

ژاپنی 


ها به شیوه ی خاص خود آنرا تصویر می نمایند،یعنی همان چشمان درشت و براق به همراه بینی و دهان کوچک،البته مورد 


بسیار مهم دیگر در ترسیم مانگاها ویا ساخت انیمه ها،رعایت تناسبات صورت کاراکترهاست که اغلب افراد توجهی به این

 

تناسبات ندارند.مانگاها ژانرهای گوناگونی دارند که هرکدام برای سنین خاصی مناسبند،خصوصاکه متاسفانه  سالهاست 


مفاهیم غیر اخلاقی و خشونت بار نیز به برخی از ژانرهای هنر-صنعت مانگا راه یافته.مانگا هم اکنون در زادگاه اصلی اش،ژاپن 


از چنان رونقی برخوردار است که نیمی از صنعت نشر را به خود اختصاص داده درحالیکه در ابتدا مانگاها نه به صورت کتبی 


مستقل بلکه در مجلات به چاپ می رسیدند،اما درهرحال امروز علاوه  برژاپن در کشور های دیگر نیز می توان مانگاها را 


یافت.برای مثال در کشور ما،"هلو کیتی" همان گربه ی ملوس سفید یکی از مانگاهایی است که برای همه ی ما آشناست 


مانگایی که از1974تاکنون،برای کودکان انتشار می یابد.برای تولید مانگا نرم افزارهایی موجودند که عمده بازارآنها در ژاپن 


است ،اما با وجود چنین نرم افزارهایی هنوز هم مانگاهای دستی ای که سالها قبل تولید شده اند از نظر کیفیت مورد احترام 


و قابل رقابت با انواع تولید شده توسط رایانه اند.لازم به ذکر است به هنرمندان این رشته ی هنری مانگاکا گفته می شود.



کیتی




مانگا



۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۳ ، ۰۰:۴۳
مانگاکا